۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

نوای ناله

وقتی گلی را از شاخه چیدم
صدای ناله از گل شنیدم
پرسیدم از گل چرا می نالی
با خنده ای گفت عجب سوالی
من روی شاخه خوش رنگ و بویم
هم شادمانم, هم خنده رویم
وقتی شوم من از شاخه جدا
می رود از من این رنگ زیبا
حالا که هستم زیبا و قشنگ
بعدا می شوم بی بو و بدرنگ
...
شعری بود که وقتی کلاس اول دبستان بودم خیلی دوستش داشتم حفظش کرده بودم.حتی یادمه با یکی از دوستام رفتیم از مدیر مدرسمون اجازه گرفتیم که این شعر رو سر صف همخونی کنیم. یادش به خیر!چند روزه بد جوری ملکه ذهنم شده این شعر.شاید به خاطر حال و هوای این روزام باشه! نمی دونم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر