۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

اسکل!

یک لحظه سرم رو برگندوندم به سمت صفحه نمایش. صندوق(Inbox) ایمیلم عدد یک رو نشون می داد. سریع بر روی صفحه کلیک کردم تا صفحه جی میل بیاد رو تا من ایمیل وارده رو هر چه سریعتر از حالت خوانده نشده (Unread) به حالت خوانده شده (Read) تبدیل کنم!!چون ایمیل مهمی بود دوباره کنارش علامت زدم تا از گزینه بیشتر(More) جی میل تبدیل به خوانده نشدش بکنم (Mark as Unread) که بعدا باز هم بهش رجوع کنم . یه لحظه دوباره صندوقم 1 شد!! سریع و با هیجان  رفتم ایمیل جدید رو باز کردم!!
اینم قیافه من هست پس از عملیات انتحاری اخیر:   :|  :|

۱۳۹۱ مهر ۲۵, سه‌شنبه

بدون عنوان!

فقط نمی دونم چمه...همین!

۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه

Stairway to heaven


برای خاطر روباه...

شازده کوچولو از اخترک ب 612...

۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

هم آفیسی جدید

امسال یه هم آفیسی جدید به جمعمون اضافه شده.گرچه قراره از ماه دیگه آفیس من هم تغییر کنه و دیگه هم آفیسی ایشون نباشم ولی فعلا تا یک ماه آینده هم آفیسی هستیم.
روبرت یه پسر خوشرو و مهربونه با یه لبخند همیشگی روی لب هاش. کمی تپله و اهل آمریکاست.قراره با دیوگو کار کنه.به نظر میاد ازون تیپ آدم هایی باشه که همیشه شاد و راضین و همچنین بی خیال.خلاصه که آدم جالبی هست.
امروز صبح من اولین نفری بودم که اومدم توی آفیس. وسایلم رو گذاشتم روی میزو شال و کلاه کردم که دوباره برای چند تا کار برم بیرون.
وقتی بعد از حدود یک ساعت برگشتم دیدم آقای روبرت روی میز کامپیوتر دراز کشیده و حالا خرو پف نکن کی بکن!
خلاصه که حدودا تا ساعت یک, یک و نیم بعدالظهر خوابید. بعد بلند شد و یه قهوه خورد و یه کم با لپ تابش ور رفت بعدشم که وسایلش رو جمع کرد و رفت خونه!
 خلاصه که ما اینجور هم آفیسی هایی داریم!



بدون شرح!

یک نامه لازم داشتم که باید مدیر پروژه گرامی برام می نوشت و امضا می کرد.ساعت 10 صبح رفتم دم در اتاق ایشون که ازشون در خواست کنم برای نوشتن نامه.
یه آقای بسیار شق و رق و شیک پوش و کراواتی و تمیز و مرتب که کفش هاشم برق می زد** توی اتاق ایشون ایستاده بود. در باز بود و این دو نفر داشتن با هم صحبت می کردن.
من هم بیرون درب منتظر موندم تا آقای خوش تیپ ! کارشون تموم بشه و من وارد اتاق بشم.
فکر کنین دم در اتاق وایستادین دو نفر دارن بلند بلند به زبونی که خیلی هم ازش سر در نمیارین با هم حرف می زنن و اقا شیک پوشه! هراز چند گاهی تا دم در اتاق میاد که مثلا یعنی خداحافظ ولی دوباره بر می گرده توی اتاق و حرفش رو ادامه میده!!
بعد فکر کنین این عملش حدودا یک ساعت طول می کشه!
هیچی دیگه بقیشم بدون شرحه!

**معمولا دیدن آدم های شق و رق و شیک و با کراوات که کفششونم برق می زنه تو دانشکده ریاضی از محالاته!!