۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

بدون شرح!

یک نامه لازم داشتم که باید مدیر پروژه گرامی برام می نوشت و امضا می کرد.ساعت 10 صبح رفتم دم در اتاق ایشون که ازشون در خواست کنم برای نوشتن نامه.
یه آقای بسیار شق و رق و شیک پوش و کراواتی و تمیز و مرتب که کفش هاشم برق می زد** توی اتاق ایشون ایستاده بود. در باز بود و این دو نفر داشتن با هم صحبت می کردن.
من هم بیرون درب منتظر موندم تا آقای خوش تیپ ! کارشون تموم بشه و من وارد اتاق بشم.
فکر کنین دم در اتاق وایستادین دو نفر دارن بلند بلند به زبونی که خیلی هم ازش سر در نمیارین با هم حرف می زنن و اقا شیک پوشه! هراز چند گاهی تا دم در اتاق میاد که مثلا یعنی خداحافظ ولی دوباره بر می گرده توی اتاق و حرفش رو ادامه میده!!
بعد فکر کنین این عملش حدودا یک ساعت طول می کشه!
هیچی دیگه بقیشم بدون شرحه!

**معمولا دیدن آدم های شق و رق و شیک و با کراوات که کفششونم برق می زنه تو دانشکده ریاضی از محالاته!!  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر