۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

امتحان


هر کدوم یه ماشین حساب داشتن به چه بزرگی!!مثل اینکه می خوان آپولو هوا کنن!بچه هایی که اومده بودن امتحان بدن رو می گم...
امروز به دلیل کمبود نیروی انسانی! من مراقب امتحان محاسبات عددی بچه های کارشناسی عمران بودم.خیلی جالب بود, تعداد بچه ها خیلی زیاد بود ؛لااقل کلاسی که من مراقبش بودم  80 نفر جمعیت داشت.فکر می کنم کلا دویست سیصد تایی بودن.
بچه ها از هر فرصتی استفاده می کردن که از روی هم تقلب کنن. از اونجایی که همه بچه ها زبون نفهم بودن!!! و زبون منو متوجه نمی شدن در نتیجه نه می تونستم تذکر بدم بهشون و نه سوال هایی که داشتن جواب بدم. حس خوبی نداشتم...
نتیجه اینکه برای بار n ام لزوم یاد گیری زبان پرتغالی رو حس کردم.
ولی کلا تجربه جالبی بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر