۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

به نام آنکه جان را فکرت آموخت

راستش می خواستم بهتر شروع کنم. حدود دوساعت داشتم به اینکه چطور اینجا رو شروع کنم فکر می کردم. چیز خوب و جالبی به ذهنم نرسید. از اونجاییکه یه کاری رو که به ذهنم برسه باید همون مو قع انجامش بدم و از اونجاییکه فردا هم امتحان دارم ترجیحا یه چیزی نوشتم که متنی که می خوام اینجا بنویسم ذهنم رو مشغول نکنه و بتونم به وظیفه خطیر مطالعه شب امتحانیم بپردازم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر